*پنجره ای رو به خدا*

یک نفس رو به خدا پنجره ای باز کنیم...
  • خانه 

پاسخ تهمینه میلانی به اعتراض مادر شهید مدافع حرم نسبت به لیلا حاتمی

15 اسفند 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

? تهمینه میلانی کارگردان پرحاشیه سینمای ایران که چندی پیش در برنامه هفت مردم ایران را عقده ای خطاب کرده بود

? در پاسخ به اعتراض مادر شهیدی که نسبت به صحبتهای لیلا حاتمی اعتراض داشت در صفحه اینستای خود آورده است :

? این ویدئو را چند نفر در تلگرام با کلمات تمسخر آمیز برایم فرستاده اند .

? البته اگر این بانو فرزندی از دست داده جای تاسف است اما چه ربطی به لیلای سینمای ما دارد !!! ? شهید حرم مورد نظر ایشان که علت شهادت ایشان ، مورد بحث و اعتراض بسیاری از ایرانیان است ? ، کجای صحبت های لیلا خانم در برلین بود !

? او به نمایندگی از ایرانیان (همان هایی که عقده ای خوانده بود) گفته : حضور مدافعان امنیت مورد اعتراض بسیاری از ایرانیان است!!!

? خانم میلانی اگر میخواهید بدانید بسیاری از ایرانیان چه میخواهند بد نیست به نتایج دو موسسه ” Iranpoll” و مرکز مطالعات بین المللی و امنیت دانشگاه مریلند آمریکا (CISSM) مراجعه فرمایید و تا ببینید محبوبیت سردار سلیمانی در بین ایرانیان 83 درصد است . آری بسیاری از ایرانیان مد نظر شما ،اینها هستند نه چند خود فروخته وطن فروشی که توهم اکثریت دارند و صد افسوس نام هنر مند را یدک میکشند.

? ظاهرا ایران تنها کشوری است که هر عجوزه ای آزادانه به خود اجازه میدهد امنیت و حافظان آن را به باد توهین و اتهام بگیرد

 نظر دهید »

گم شده ایم...

15 اسفند 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

#گم_شده_ایم… ?

❇️نمی دانم آخر این #زندگی
به کجا خواهد رسید..!؟

#دنیا پـُر شده از؛
آدم هایی که راهشان را #گم می کنند!

نه می توانند #خبر دهند!!
نه #آدرس بگیرند…!

وَ الْعَصْرِ؛ إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ…

#گم_شده_ام

?پیدا میشویم اگر در
مسیر انحرافی #گناه تردد نکنیم!
و از صراط مستقیم

#اهل_بیت علیهم السلام
به #الله خواهیم رسید…
در #مسیر میتوان از تابلوی
راهنمای #شهدا استفاده کرد..

 نظر دهید »

چه زود دیر می شود!

15 اسفند 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

?چه زود دیر می شود!

? در باز شد؛ برپا ! برجا !
درس اول: بابا آب داد، ما سیر آب شدیم
بابا نان داد، ما سیر شدیم
اکرم و امین چقدر سیب و انار داشتند در سبد مهربانی شان
و کوکب خانم چقدر مهمان نواز بود
و چقدر همه منتظر آمدن حسنک بودیم

? کوچه پس کوچه های کودکی را به سرعت طی کردیم؛
و در زندگی گم شدیم.
همه زیبایی ها رنگ باخت!
و در زمانه ای که زمین درحال گرم شدن است قلب هایمان یخ زد!
نگاهمان سرد شد و دستانمان خسته
دیگر باران با ترانه نمی بارد!

? و ما کودکان دیروز دلتنگ شدیم؛
زرد شدیم، پژمردیم
و خشک زار زندگیمان تشنه آب شد
و سال هاست وقتی پشت سرمان را نگاه می کنیم،
جز رد پایی از خاطرات خوش بچگی نمی یابیم،
و در ذهنمان جز همهمه زنگ تفریح، طنین صدایی نیست…!

? و امروز چقدر دلتنگ “آن روزها” ییم
و هرگز نفهمیدیم،
چرا برای بزرگ شدن این همه بی تاب بودیم!

? پاکن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت

? گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفترهایمان از کاه بود
تا درون نیمکت جا میشدیم
ما پر از تصمیم کبری میشدیم

? با وجود سوز و سرمای شدید
ریزعلی، پیراهنش را می درید
کاش میشد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز کودک میشدیم! ? ? ?

 نظر دهید »

چرا زنان سن خود را کمتر از سن شناسنامه ای خود می دانند؟!

15 اسفند 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

? چرا زنان سن خود را کمتر از سن شناسنامه ای خود می دانند؟
چون روزهایی را که منتظر تولد کودکش بوده
فقط با دلواپسی انتظار کشیده و زندگی نکرده….
چون شبهایی که فرزندش مریض بوده
و در کنار بستر او نشسته و گریسته و زندگی نکرده….
چون زمانی که فرزندش بیرون از خانه بوده تا لحظه ورودش،
فقط به در چشم دوخته و زندگی نکرده….
چون بارها بخاطر راحتی سایر اعضای خانواده،
خواسته ها و نیازهای خود را نادیده گرفته و زندگی نکرده….
او همه اینها را از زندگی کم کرده
و سپس سن خود را حساب میکند…
حق با اوست و منصفانه نیست زمانی را که برای دیگران زندگی کرده به حساب او بگذاریم…

 نظر دهید »

تاوان دل سوزاندن

15 اسفند 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

تـاوان دل ســوزاندن ? ? ?

☘ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید.

☘ ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!!
پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ.
ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ،
ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ….

☘ پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ … ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ.

☘ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ،
ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ…..

? از بیانات آیت الله فاطمی نیاء

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 126
  • 127
  • 128
  • ...
  • 129
  • ...
  • 130
  • 131
  • 132
  • ...
  • 133
  • ...
  • 134
  • 135
  • 136
  • ...
  • 194
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

*پنجره ای رو به خدا*

جستجو

موضوعات

  • همه
  • #طنز_جبهه
  • 11 آبان سالگرد ازدواج شهید حججی
  • 13 آبان ، روز دانش آموز بر دانش آموزان و دانش آموختگان مبارک
  • 8 آبان ، سالروز آسمانی شدن نوجوان سیزده ، ساله شهید حسین فهمیده تسلیت باد.
  • آبان ماه
  • آتش به اختیار
  • آذر ماه
  • آموزنده
  • آن سوی سیاست
  • اربعین حسینی
  • استغفار و خاصیت آن
  • ایرانم تسلیت:(
  • بدون موضوع
  • برگی از تاریخ
  • تلنگر
  • خنده حلال
  • داستان
  • داستان های کوتاه از شهدا
  • روایت فتح
  • روز فرهنگ عمومی
  • زندگی
  • سالروز شهادت پدر موشکی ایران
  • سر لوحه ی همه ی امور توکل برخداست.
  • شهدا(دفاع مقدس، مدافع حرم و ...)
  • شهید ادواردو آنیلی
  • مناسبتی(شهادت ها، ولادت ها و....)
  • مهدویت
  • هر هفته معرفی یک شهید
  • پندوانه
  • چند کلمه حرف حساب
  • کلام رهبری
  • کلام ناب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس