*پنجره ای رو به خدا*

یک نفس رو به خدا پنجره ای باز کنیم...
  • خانه 

هفت (صاد)تون موندگار

11 اسفند 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

بالاخره یه نوروز جدید تو راهه و هرکی تو فکر هفت سین خودشه…

بعضیا هفت سینشون “سنجد“ و “سیر” و “سماق” و “سرکه” و “سیب” و “سبزه” و “سوسن“ـه

بعضیا هفت سینشون “سکه“ و “سانتافه“ و “سفر خارج “ و “سونا“ و “سگ جیبی” و “ساختمون آنچنانی” و “سرمایه ها“شونه.

بعضی ها هفت سینشون “ساختمون نیمه کاره” و “سقفایی که چکه میکنه“ و “سکه های پول خرد واسه خرید نون” و “سبد های خالی” و “سیاهی دود هیزم” و “سرمای تنشون” و “سیلی سرخ صورتشون“ـه

بعضی ها “سیاهن” بعضی ها “سفید“!
بعضیا “سبزن“ و بعضیا “سرخ“!
بعضی ها یه سین پر و پیمون “سلامتی“ دارن و نمیبیننش…
بعضیا در به در “سکه“هاشون رو ،“سَر به نیست “ میکنن تا سین ”سلامتی“ رو “سَر“شون باشه.

بعضیا از سین های دنیا فقط یه “سر پناه” میخوان، بعضیا فقط یه “سرپرست“!
بعضی ها همه عمرشون تو سین ”سجود“ن بعضیا تو سین ”سلوک“
و بعضیا “سگ دو“ میزنن واسه یه لقمه نون!

بعضیا “سرمست” دنیان و بعضی ها “سرسام“ میگیرن از اینهمه “سردرگمی” هاش!

بعضی ها رو میشناسم که هفت “سین” زندگیشون رو با “صاد “میچینن:
صفا و صداقت و صمیمیت و صبر و صلح و صلابت و صواب …

هفت (صاد)تون موندگار ?

 نظر دهید »

عهد نوکری .... مولای من!

11 اسفند 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

#عهدنوڪرے

❣مولای من!

می‌خواهم امروز با شما حرف بزنم چرا که اعتقاد دارم، «یَسْمَعونَ کَلامی»…

? پس ای آقای مهربانی‌ها ! در آغاز سلام علیکم،
نه تنها از طرف من بلکه، عَنْ جَمیع الْمومنینَ وَ المُومِنات،
چرا که می‌دانم «یُرَدَُون سْلامی».

✨ یابنَ الصَّراطِ المُسْتَقیم ! امروز می‌خواهم عهدم را با شما تجدید کنم،
عهدی که بارها آن را شکسته اما،
اما هربار به دنبال فرصتی بوده‌ام که دوباره آن را تجدید کنم.

✨ یابنَ البُدورِ المُنیرَه ! به من هم حق بده که گاهی تو را فراموش کنم،
⇦ چرا که «عَزیز عَلیَّ عَنْ اَرَی الخَلْقَ وَ لا تری»،
اما با همه ی وجودم اقرار می‌کنم تو را دوست دارم.

✨ یابنَ یس وَ الذَّاریات !
به من هم لیاقت بده در چنین روزی دستانم را بالا برم و
از خدا بخواهم «عَجّلْ لَنا ظُهورَه»، چرا که معتقدم، «نَریه قریبا».

✨ یابنَ الاَنجمِ الزَّاهرَه !
هرچند گاهی دیگرانی که شما نمی‌پسندید را، یاری نمودم،
دنبالشان رفتم و از آنها دفاع کردم،
اما می‌خواهم که:

? ‌ اللهمَ اجْعَلنی مِنْ انْصارِه و اعوانه وَ الذّابینَ عنه وَ المُستَشهَدینَ بین یدیه.

✨ یابنَ النَبإ العَظیم !
هر چند گاهی زیبایی‌های دنیا چشمانم را خیره کرده است، اما
به من معرفت بده که بدانم که زیبایی تویی و همواره بخواهم:

? اللهمَ ارنّی الطَّلعةَ الرَّشیدَه.

✅ اما ای امام المنتظَر! از امروز و در تمامی لحظات و ساعت‌ها تا پایان عمرم از تو می‌خواهم عهد و بیعتی را که برگردنم است را حفظ کنم،

? عهدی که «لا اَحولَ عَنْها و لا اَزول اَبدا»…

? الّلهُمَّ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج ?

 نظر دهید »

ماجرای به کمالات رسیدن علامه جعفری...حتما مطالعه شود!

11 اسفند 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

☘️ حتما بخوانید ، عالیه ☘️

از علامه جعفری می‌پرسند چه شد که به این کمالات رسیدید؟!
ایشان در جواب، خاطره‌ای از دوران طلبگی تعریف و اظهار می‌کنند که هرچه دارند از کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده است.

«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم در جشن‌ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری می‌گرفتیم. شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س). اول شب نماز مغرب و عشا می‌خواندیم و شربتی می‌خوردیم. آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می‌دادیم.
آقایی بود به نام آقا شیخ حیدرعلی اصفهانی که معدن ذوق بود. مدیر مدرسه‌مان، مرحوم آقا سیداسماعیل اصفهانی هم آنجا بود. به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی‌گذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» (زیباترین دختر روزگار). گفت: آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می‌کنم. اگر شما را مخیر کنند بین این‌که با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید (از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد) و هزار سال هم زندگی کنید با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا این‌که جمال علی(ع) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید، کدام را انتخاب می‌کنید؟
سوال خیلی حساب شده بود. یک طرف، دختر حلال بود و طرف دیگر، زیارت امام علی(ع) که عمل مستحبی بود. گفت: آقایان واقعیت را بگویید. جانماز آب نکشید، عجله نکنید.
اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی، گفت: سیدمحمد! ما یک چیزی بگوییم نری به مادرت بگویی‌ها؟ معلوم شد نظر آقا چیست. همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) این‌طور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوییم. آقا فرمودند دیگه! نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی(ع) معروف است که فرموده‌اند: «یا حارث حمدانی، من یمت یرنی» (ای حارث حمدانی، هر کی بمیرد مرا ملاقات می‌کند) پس ما ان‌شاءالله در موقعش جمال علی(ع) را ملاقات می‌کنیم! بازهم همه زدند زیرخنده. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد درصد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی. گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده حضار)
نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی‌توانم نگاه کنم، بدون اینکه نگاه کنم کاغذ را رد کردم به نفر بعدی و گفتم: من یک لحظه دیدار علی(ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی‌دهم. و از آنجا برخاستم و بیرون رفتم.
یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. وارد حجره‌ام شدم، حالت غیرعادی، دیگر نفهمیدم، یک‌بار به حالتی دست یافتم. یکدفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه‌ای که شیعه و سنی درباره امام علی(ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم: این آقا کیست؟
گفت: این آقا خود علی(ع) است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم. رنگم پریده بود. نمی‌دانم شاید مرحوم شمس‌آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمدتقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگویم، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند.
خدا رحمت کند آقا سیداسماعیل (مدیر) را که خطاب به آقا شیخ حیدر، گفت: آقا دیگر از این شوخی‌ها نکن، ما را بد آزمایش کردی.
این از خاطرات بزرگ زندگی من است.»

 نظر دهید »

#تأخیر_در_نمازها

11 اسفند 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

? آیت الله بهجت(ره):

? هر کس عادت به #تأخیر_در_نمازها کرده است؛ خود را برای تأخیر در همه‌ی امور زندگی آماده کند.

 نظر دهید »

عجب صبری آقا دارد....! #خواندنی #میتی_کومان

11 اسفند 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

#خواندنی #میتی_کومان

? عجب صبری آقا دارد…..!
✍ #محمد_صادق_سلطانزاده_بشرویه

? توهم برای همه خطر است و لیکن برای اصحاب قدرت و سلبریت ها به دلیل گستره ی تاثیرگذاری و پیامدهای پساتوهمی خطری بسیار مضاعف است. خصوصا اگر پس از دیده نشدن، با چاشنی لجبازی و شهرت طلبی همراه شود؛ گاهی آرزو می کنم کاش دنیای سیاست، دنیای نوستالوژیک کودکانه ام بود که می نشستیم پای برنامه های زیبای کودک!؛ یادتان هست؟ عجب برنامه ای بود میتی کومان؟! واقعا چه خوب میشد اگر برخی آقایان سیاستمدار از جنس #میتی_کومان می بودند که همیشه پایان سیاستش خوش بود؟ یا آنگاه که لجن پراکنی اخیر #لیلا_حاتمی در جشنواره برلین دیدم که زبانش! را از گلیم خود درازتر کرده بود یاد بابالنگ دراز و توهمات #جودی_آبوتی می افتم.
اما اگر جودی آبوت و زورو و ملوان زبل توهم قدرت و شهرت داشتند ولی همه می دانستند که هیچکدام واقعی نیستند. اگر از شخصیت های کارتونی خطایی سر میزد آن را به پای نفهمی کاراکتر و دروغگویی های نویسنده می گذاشتیم؛ همه می دانستیم ملوان، زبل نیست و پسر، شجاع نیست و پینوکیو دماغش دراز نمیشود و تام هیچگاه به جری نخواهد رسید!

اما خدایا من چگونه #توهمات_ناپلئونی از سوی آقایی که بدنامی را بهتر از گمنامی میداند و فتوای شاذ #انتخابات_زودهنگام سر می دهد را به حساب نفهمی یا افسانه بودن بنویسم؟

عزیزان همه اول بایست برای عاقبت بخیری خود دعا کنیم و بعد برای آنهایی که #بنی_صدر و #گلشیفته ی درون شان فعال شده و آنها را وسوسه می کند..
? بارالها تا کنون پشت کامیون ها می خواندم عجب صبری خدا دارد زین پس پشت کامیون روزگار خواهم نوشت: “خدایا عجب صبری آقای ما دارد..”

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 156
  • 157
  • 158
  • ...
  • 159
  • ...
  • 160
  • 161
  • 162
  • ...
  • 163
  • ...
  • 164
  • 165
  • 166
  • ...
  • 194
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

*پنجره ای رو به خدا*

جستجو

موضوعات

  • همه
  • #طنز_جبهه
  • 11 آبان سالگرد ازدواج شهید حججی
  • 13 آبان ، روز دانش آموز بر دانش آموزان و دانش آموختگان مبارک
  • 8 آبان ، سالروز آسمانی شدن نوجوان سیزده ، ساله شهید حسین فهمیده تسلیت باد.
  • آبان ماه
  • آتش به اختیار
  • آذر ماه
  • آموزنده
  • آن سوی سیاست
  • اربعین حسینی
  • استغفار و خاصیت آن
  • ایرانم تسلیت:(
  • بدون موضوع
  • برگی از تاریخ
  • تلنگر
  • خنده حلال
  • داستان
  • داستان های کوتاه از شهدا
  • روایت فتح
  • روز فرهنگ عمومی
  • زندگی
  • سالروز شهادت پدر موشکی ایران
  • سر لوحه ی همه ی امور توکل برخداست.
  • شهدا(دفاع مقدس، مدافع حرم و ...)
  • شهید ادواردو آنیلی
  • مناسبتی(شهادت ها، ولادت ها و....)
  • مهدویت
  • هر هفته معرفی یک شهید
  • پندوانه
  • چند کلمه حرف حساب
  • کلام رهبری
  • کلام ناب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس