*پنجره ای رو به خدا*

یک نفس رو به خدا پنجره ای باز کنیم...
  • خانه 

لبخند بزن رزمنده:) رفاقت به سبک تانک...

09 آذر 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

☺️ لبخند بزن رزمنده ☺️

خاطره ای زیبا و خنده دار از جبهه …?

?بین ما یڪی بود ڪه چهره ی سیاهی داشت ؛ اسمش عزیز بود؛
توی یه عملیات ترڪش به پایش خورد و فرستادنش عقب
بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش …

?با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی ڪه توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا ڪمپوت رفتیم سراغش .
پرستار گفت : توی اتاق 110 بستری شده ؛
اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود .
دوستم گفت : اینجا ڪه نیست ، بریم شاید اتاق بغلی باشه !
یهو مجروح باندپیچی شده شروع ڪرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن!
گفتم : بچه ها این چرا اینجوری میڪنه؟ نڪنه موجیه؟!!!
یڪی از بچه ها با دلسوزی گفت : بنده خدا حتما زیر تانڪ مونده ڪه اینقدر درب و داغون شده !
پرستار از راه رسید و گفت : عزیز رو دیدین؟!!!
همگی گفتیم : نه! ڪجاست؟
:پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره ڪرد و گفت : مگه دنبال ایشون نمی گردین؟
همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟!
رفتیم ڪنار تختش ؛

عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر وڪله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود !
با صدای گرفته و غصه دار گفت : خاڪ توی سرتان ! حالا دیگه منو نمی شناسین؟
یهو همه زدیم زیر خنده
گفتم : تو چرا اینجوری شدی؟ یڪ ترکش به پا خوردن ڪه اینقدر دستڪ و دمبڪ نمی خواد !
عزیز سر تڪان داد و گفت : ترڪش خوردن پیشڪش . بعدش چنان بلایی سرم اومد ڪه ترڪش خوردن پیش اون ناز ڪشیدنه !!
بچه ها خندیدند . ?

اونقدر اصرار ڪه عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف ڪرد :

- وقتی ترڪش به پایم خورد ، منو بردند عقب و توی یه سنگر ڪمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر ڪنند . توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و گذاشتند توی سنگر . سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم ڪرد . راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو ڪیسه ڪردم . یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد : عراقی پَست فطرت می ڪشمت . چشمتان روز بد نبینه . تا جان داشت ڪتڪم زد . به خدا جوری ڪتڪم زد ڪه تا عمر دارم فراموش نمی ڪنم. حالا من هر چه نعره می زدم و ڪمڪ می خواستم ، ڪسی نمی یومد
. اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت . من هم فقط گریه می ڪردم …

بس ڪه خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم???

دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند .

عزیز ناله ڪنان گفت : ڪوفت و زهر مار هرهر ڪنان !!! خنده داره ؟ تازه بعدش رو بگم:

- یڪ ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش . تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم ڪه دوباره قاطی نڪنه … ??

رسیدیم بیمارستان اهواز . گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می فرستادند . دوباره حال سرباز خراب شد . یهو نعره زد : آی مردم! این یه مزدور عراقیه ، دوستای منو ڪشته . و باز افتاد به جونم . این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند ڪمڪش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم ڪنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت : ای بی پدر ! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین. دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا . حالا هم ڪه حال و روزم رو می بینید !

صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.?

پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت : چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر ڪردن؟ وقت ملاقات تمومه ، برید بیرون

خواستیم از عزیز خدافظی ڪنیم ڪه یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد : عراقی مزدور ! می ڪشمت !!!

عزیز ضجه زد : یا امام حسین ! بچه ها خودشه ، جان مادرتون منو نجات بدین …
????

?منبع : ڪتاب رفاقت به سبڪ تانڪ

 نظر دهید »

به عنوان شیعه چقدر به امام زمان اعتقاد داریم؟!

09 آذر 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

✍?خواهش میکنم راجع به این پیام پنج دقیقه فکر کنیم..⏳

به عنوان یک شیعه چقدر به امام زمان (ع) اعتقاد داریم؟!..
اونهایی که اعتقاد ندارند یا اعتقادشون کمرنگه، دلیلش چیه؟!
نقش من و شما در بی اعتقادی این افراد چیه؟?
نکنه بتونیم قدمی برداریم برای اینها اما بی اهمیت باشیم..?
نکنه قلمت خوبه اما جایی که باید خرج نمیشه..?
نکنه هنرمندی اما از هنرت حتی یکبار برای شناسوندن امامت به مردم استفاده نکردی..?
نکنه مادری اما هیچ تلاشی نکردی برای اینکه به بچت امام زمانشو بشناسونی..?
نکنه پدری اما ننشستی حتی یکبار با فرزندت درباره مسایل ظهور صحبت کنی..?
نکنه استادی و هرگز سعی نکردی پاسخگوی شبهات مهدویت طلبه ها و دانشجوهات باشی..?
نکنه معلمی و یکبار هم مسابقه کتابخوانی نذاشتی با موضوع مهدویت..?
نکنه دل مشغولیت هر چیزی هست غیر مساله مهدویت و ظهور..?
نکنه منتظر نیستی..?
نکنه منتظر نباشیم..??
بیایید فقط پنج دقیقه با هم فکر کنیم ..?

 نظر دهید »

9 آذر، حدیث روز، یک آیه از قرآن

09 آذر 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

​⌛️ امروز پنج شنبه

۹  آذر ۱۳۹۶

۱۱ ربیع الاول  ۱۴۳۹ 

۳۰ نوامبر ۲۰۱۷
?#قرآن سوره مومنون آیات ۱ تا ۴ :
قَدْ أَفْلَحَ ٱلْمُؤْمِنُونَ  ٱلَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَٰشِعُونَ وَٱلَّذِينَ هُمْ عَنِ ٱللَّغْوِ مُعْرِضُونَ  وَٱلَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوٰةِ فَٰعِلُونَ 
مؤمنان رستگار شدند؛ آنها که در نمازشان خشوع دارند؛ و آنها که از لغو و بیهودگی روی‌گردانند؛ و آنها که زکات را انجام می‌دهند؛ 
#حدیث امام کاظم (ع) :  كمترين ثوابى كه به زائر امام حسين (عليه السلام) در كرانه فرات، داده مى شود اين است كه تمام گناهان مقدّم و مؤخرش بخشوده مى شود. به شرط اين كه حق و حرمت و ولايت آن حضرت را شناخته باشد. 

كامل الزيارات، ص138 

 نظر دهید »

بعضیا مریضن...!!!

08 آذر 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

بعضیا مریضن…!!!

اومد بهم گفت: ” میشه ساعت 4 صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ “
ساعت 4 صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون …
بیست الی بیست و پنج دقیقه گذشت، اما نیومد …
نگرانش شدم؛ رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و توش نماز شب می خونه و زار زار گریه می کنه!
بهش گفتم: ” مرد حسابی تو که منو نصف جون کردی! می خواستی نماز شب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می خوام داروهام رو بخورم؟؟! “
برگشت و گفت: ” خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه. من شونزده سالمه!
چشام مریضه! چون توی این شانزده سال امام زمان عج رو ندیده …
دلم مریضه! بعد از 16 سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم …
گوشام مریضه! هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم … “
.
.
.
احوال دل ما چگونه است؟

 نظر دهید »

شهادتش را از تورجی زاده خواست...

08 آذر 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

سر قبر #شهید_تورجی_زاده که رفتیم
دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد
بعد گفت:آمین بگو
من هم دستم را روی قبر شهید تورجی
‌زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را
جدی نگیرید…
اما دوباره تاکید کرد تو که می‌دانی
من چه می‌خواهم پس دعا کن تا به
خواسته‌ام برسم…

شهادتش را از شهید تورجی زاده
خواست

راوی:همسرشهید

#شهید_مسلم_خیزاب

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 183
  • 184
  • 185
  • 186
  • 187
  • 188
  • ...
  • 189
  • ...
  • 190
  • 191
  • 192
  • 193
  • 194
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

*پنجره ای رو به خدا*

جستجو

موضوعات

  • همه
  • #طنز_جبهه
  • 11 آبان سالگرد ازدواج شهید حججی
  • 13 آبان ، روز دانش آموز بر دانش آموزان و دانش آموختگان مبارک
  • 8 آبان ، سالروز آسمانی شدن نوجوان سیزده ، ساله شهید حسین فهمیده تسلیت باد.
  • آبان ماه
  • آتش به اختیار
  • آذر ماه
  • آموزنده
  • آن سوی سیاست
  • اربعین حسینی
  • استغفار و خاصیت آن
  • ایرانم تسلیت:(
  • بدون موضوع
  • برگی از تاریخ
  • تلنگر
  • خنده حلال
  • داستان
  • داستان های کوتاه از شهدا
  • روایت فتح
  • روز فرهنگ عمومی
  • زندگی
  • سالروز شهادت پدر موشکی ایران
  • سر لوحه ی همه ی امور توکل برخداست.
  • شهدا(دفاع مقدس، مدافع حرم و ...)
  • شهید ادواردو آنیلی
  • مناسبتی(شهادت ها، ولادت ها و....)
  • مهدویت
  • هر هفته معرفی یک شهید
  • پندوانه
  • چند کلمه حرف حساب
  • کلام رهبری
  • کلام ناب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس