خوابی که دیدم...
28 آبان 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)
#خوابی_که_دیدم
شب ۱۹ دے ماه ۹٤ درحال استراحت بودم ڪہ تو خواب حضرت زینب رو صدا میزنم . دوستم منو از خواب بیدار میڪنه ومنم خوابمو رو تعریف میڪنم…
در خواب دیدم بانویے قد خمیده مقابلم ایستاده است و مرا صدا میڪند، عباس جان پسرم بیا ڪنارم ، من ک متوجہ نبودم با من هست پرسیدم با من هستید ؟ بانوے قد خمیده گفت بلہ عباس جان بیا سمت راستم پسرم ک نام برادرم عباس را دارے بعد #شهید_عباس_آسمیہ را صدا ڪرد عباس جان توام بیا سمت چپم پسرم و بعد #شهید_رضا_نصیرے را صدا ڪرد و گفت پسرم هم اسم عمویم هستے بیا کنارم، #شهید_مرتضے_ڪریمے را صدا ڪرد و فرموند هم اسم پدرم هستے بیا فرزندم ، #میثم(شہید میثم نظرے) جان توام بیا ڪنارم پسرم و بعد با بانوے قدخمیده به داخل نور رفتیم…
دوشب بعد خوابم21دی بااصابت موشک کورنت درحلب خان طومان ب شهادت رسیدم و پیکرمم برنگشت.