*پنجره ای رو به خدا*

یک نفس رو به خدا پنجره ای باز کنیم...
  • خانه 

مقایسه نکن تا به آرامش برسی!

07 شهریور 1397 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

? #مقایسه نکن تا به آرامش برسی ?

مشکل زندگی برخی از ما جوونا
شده مقایسه با زندگی دوستان و آشناها ?

و دائما در حال تغییر در شخصیت درونی و بیرونی برای کسب عزت در بین مردم ?

و از آخرم چیزی جز اضطراب و پریشانی روحی نصیبمون نمیشه
و خسته از دنیا و آدما میشیم ?

توی دنیا تو هستی
با یکسری خصوصیات شخصی که فقط مال تو هست
و تو قرار نیست مثل بقیه باشی
و مثل توان بقیه رو داشته باشی

اما میتونی بهترین بشی ?
مستقل باش
از بالا به زندگی نگاه کن
تا سرگرم مقایسه کردن های بیخود و بی جهت نشی

#مهدی_باقریان

 نظر دهید »

چرا عید غدیر از همه ی اعیاد بالاتر است؟!

07 شهریور 1397 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

? چرا عید غدیر از همه‌ی اعیاد بالاتر است؟

⬅️رهبرانقلاب: اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیدالله‌الاکبر و از همه‌ی اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئله‌ی غدیر به مسئله‌ی دیگری قابل تطبیق نیست.

? همین آیه‌ی معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سوره‌ی مائده است، با غیر مسئله‌ای در وزن و اهمّیّت و اندازه‌ی مسئله‌ی غدیر، قابل تطبیق نیست.

⬅️امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ …این تعبیر درباره‌ی نماز، زکات و جهاد نیامده است.

? پس این یک قضیّه‌ی دیگری غیر از احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّه‌ی رهبری جامعه‌ی اسلامی؛ قضیّه‌ی نظام حکومت و امامت در جامعه‌ی اسلامی. 95/06/30

 نظر دهید »

واکسن طبیعی2

07 شهریور 1397 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

? #واکسن_طبیعی(2)

#عقیقه (قربانی کردن گوسفند یا گاو یا شتر به نیت نوزاد):

یکی از ضروری ترین واکسن ها برای هر نوزادی، عقیقه هست.
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر نوزادی در گرو عقیقه هست.
(سلامتی نوزاد در گرو عقیقه هست)

اگر برای کسی عقیقه نشده است و پیر شده است، در سن #پیری باید برای خودش عقیقه کند.
مرگ ناگهانی به دلیل عقیقه نکردن یا چشم زخم اتفاق می افتد.

? نکته:
بهتر است گوشت عقیقه #اطعام شود
همچنین پدر و مادر نباید از این گوشت استفاده کنند
دیگر آداب عقیقه در مفاتیح الجنان آمده است.

‌‌ ? ?

 نظر دهید »

واکسن طبیعی1

07 شهریور 1397 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

? #واکسن_طبیعی (1) ?

? #عطسه:
در روایات عوامل زیادی به عنوان پیشگیری از بیماری یا همان واکسن، معرفی شده است که در این سلسله مباحث به طور خلاصه به این واکسنها اشاره میکنیم.
یکی از مهمترین واکسن ها، عطسه هست.

✅ امام رضا علیه السلام فرمودند خمیازه از شیطان است و عطسه از خدا. (کافی ج2 ص654)

✅ امیرالمومنین فرمودند کسی که عطسه کند و ((الحمدلله رب العالمین)) بگوید از #گوش درد و #دندان درد در امان خواهد بود. (کافی ج2ص655)

✅ امام صادق علیه السلام فرمودند عطسه برای همه بدن مفید است تا زمانی که از سه تا بیشتر نشود. وقتی بیش از سه تا شد بیماری و درد است. (همان)

✅ در روایت دیگر از امام صادق آمده است: کسی که عطسه میکند تا هفت روز از مرگ در امان است.

درمان حساسیت و آلرژی و عطسه بیش از حد:

✅ امام صادق فرمودند عطسه از #پنج چیز پیشگیری میکند: #جذام و #بادی که در سر و صورت ایجاد می شود و آب #چشم (آب مروارید) و #خشکی بینی و #مو درآوردن در چشم.

? عطسه آور طبیعی و سالم: داروی #انفیه طب اسلامی

 نظر دهید »

به نجف برای زیارت علی (ع) میرم

07 شهریور 1397 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)

«بسم تعالی»

#یا_مولا_علی……..

به نجف برای زیارت علی (علیه السلام) می روم

شیخ طریحی در کتاب منتخب می گوید: همسایه ام در کوفه روزهای جمعه به جایی می رفت که نمی دانستم کجاست. روزی پرسیدم: روزهای جمعه به کجا می روی؟
گفت: به نجف برای زیارت علی (علیه السلام) می روم. از او خواستم این هفته مرا با خود ببرد. او قبول کرد و قول داد هفته بعد مرا با خود ببرد. روز جمعه در خانه ام هر چه به انتظار نشستم، خبری نشد. بر خاستم و در خانه اش رفتم. همسرش در را باز کرد. به او گفتم: قرار بود آقا مرا هم خبر کند، تا با هم به نجف برویم. او جواب داد: شاید فراموش کرده است.
باخود گفتم: می روم شاید در بین راه به هم بر خوردیم. وقتی که به نزدیکی چاهی که قبل از مسجد حنانه وجود دارد - معروف است که علی (علیه السلام) شبها با این چاه درد دل می کرد - رسیدم. همسایه ام را دیدم که به داخل چاه سطل انداخته و می خواهد غسل کند. پشت او به طرف من بود. وقتی دقت کردم، زخمی به اندازه یک وجب روی شانه راستش دیدم در این او صورتش را به سوی من برگرداند. تا مرا دید، فهمید که زخم شانه اش را دیده ام از این رو آثار ناراحتی در چهره اش پیدا شد. نزدیک رفتم و سلام کردم و گفتم قرار بود مرا هم خبر کنی؟
گفت: یادم رفت.
گفتم این زخم روی شانه ات چیست؟
گفت: چه کار داری؟
من خیلی اصرار کردم و گفتم دوست دارم بدانم، گفت به شرطی می گویم که تا زنده ام به کسی نگویی. من قبول کردم. گفت: ما ده نفر بودیم و هر شب سر راه مردم را می گرفتیم و دزدی می کردیم. یک شب منزل یکی از دوستان مهمان بودیم. آن قدر به من مشروب دادند که وقتی بعد از میهمانی به خانه برگشتم، مست در میان خانه افتادم. یک وقت دیدم همسرم شمشیرم را به دستم داد و گفت: فردا شب رفقای تو به خانه ما می آیند و در خانه چیزی نداریم، برخیز و چیزی تهیه کن.
شب از نیمه گذشته بود که از خانه بیرون آمدم. وقتی به دروازه کوفه رسیدم، گاه رعد و برقی و در پی آن باران جستن می کرد در اثر روشنایی رعد و برق، لحظه ای متوجه دو سیاهی شدم که به من نزدیک می شدند. با خود گفتم خوب شد، نا امید برنمی گردم.
با رعد و برق دیگری که در آسمان زده شد، متوجه شدم آن دو زن هستند. خوشحال تر شدم، زیرا کارم آسان تر شده بود.
آن دو آنقدر به من نزدیک شدند، که با رعد و برق سوم چهره آنها را به خوبی می دیدم یکی پیر و دیگری دختر جوان و زیبایی بود. شیطان وسوسه ام کرد، جلو رفتم و هر چه طلا و خلخال، نقره و لباس داشتند از آنها گرفتم.
خواستم دست خیانت به طرف دختر دراز کنم، پیرزن به التماس افتاد و خودش را روی قدمهایم انداخت و گفت: ای مرد هر چه طلا، لباس و زیور آلات داشتیم با خود بردی. همه برای خودت، دست بر روی این دختر دراز نکن.
زیرا این دختر مادر ندارد و فردا شب عروسی اش است، من خاله این دختر هستم. امشب خیلی اصرار کرد و گفت: خاله جان! من فردا شب به خانه شوهر می روم و بعید میدانم، به این زودی اجازه دهد قبر علی بن ابیطالب (علیه السلام) را زیارت کنم. امشب می خواهم او را برای زیارت به نجف ببرم.
هر چه پیرزن بیچاره التماس کرد در من اثر نبخشید و گفت وقتی دیدم خیلی پافشاری می کند، شمشیرم را در آوردم. او ترسید و کنار رفت، آن گاه دختر را مجبور کردم تا تسلیم بشود.
در این هنگام صورتش را به طرف حرم امیر مومنان برگردانید و صدا زد: یا علی!خلاصم کن!
لحظه ای نگذشت که صدای سم اسب به گوشم رسید و سواره ای کنارم ایستاد. او به من تندی کرد و گفت: ای بی حیا! دست از این دختر بردار.
گفتم: تو اگر می توانی اول خودت را از دست من نجات بده، بعد شفاعت این دختر را بکن.
او بی درنگ با شمشیرش به من حمله کرد و من تنها زمانی متوجه شدم که مثل فواره خون از شانه ام بیرون می زد. بی حال روی زمین افتادم، ولی
می شنیدم که آقا به پیرزن و دخترش می گفت: طلاها، لباسها و خلخال هایتان را بردارید و از همین جا برگردید، علی (علیه السلام) زیارت شما را قبول کرد.
پیرزن در ادامه حرف او گفت: ای آقا تو که جوانمردی کردی و ما را از دست این ظالم نجات دادی، محبت دیگری بکن، چند قدمی دیگر تا کنار قبر علی (علیه السلام) همراه ما باش تا حسرت آرزوی زیارت آقا به دل دخترم نماند.
آقا گفت: شما می خواهید بروید نجف که خاک را زیارت کنید یا علی را؟
جواب داد: آقا جان! چون امیر مومنان در آنجا خاک هستند می رویم تا تربت پاکش را زیارت کنیم.
آن بزرگوار فرمود: من امیر مومنانم، تا این جمله را شنیدم، به یک باره متوجه شدم که دیگر کسی در آنجا نیست.
واین زخم تا زنده ام بامن هست..

? کرامات معصومین:ابوالحسن حسینی

?

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 41
  • 42
  • 43
  • ...
  • 44
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 48
  • ...
  • 49
  • 50
  • 51
  • ...
  • 194
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

*پنجره ای رو به خدا*

جستجو

موضوعات

  • همه
  • #طنز_جبهه
  • 11 آبان سالگرد ازدواج شهید حججی
  • 13 آبان ، روز دانش آموز بر دانش آموزان و دانش آموختگان مبارک
  • 8 آبان ، سالروز آسمانی شدن نوجوان سیزده ، ساله شهید حسین فهمیده تسلیت باد.
  • آبان ماه
  • آتش به اختیار
  • آذر ماه
  • آموزنده
  • آن سوی سیاست
  • اربعین حسینی
  • استغفار و خاصیت آن
  • ایرانم تسلیت:(
  • بدون موضوع
  • برگی از تاریخ
  • تلنگر
  • خنده حلال
  • داستان
  • داستان های کوتاه از شهدا
  • روایت فتح
  • روز فرهنگ عمومی
  • زندگی
  • سالروز شهادت پدر موشکی ایران
  • سر لوحه ی همه ی امور توکل برخداست.
  • شهدا(دفاع مقدس، مدافع حرم و ...)
  • شهید ادواردو آنیلی
  • مناسبتی(شهادت ها، ولادت ها و....)
  • مهدویت
  • هر هفته معرفی یک شهید
  • پندوانه
  • چند کلمه حرف حساب
  • کلام رهبری
  • کلام ناب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس