این نیز بگذرد...
28 آبان 1396 توسط سرباز گمنام امام زمان(عج)
مردی با لباس و کفش های گران قیمت به دیواری خیره شده بود و گریه می کرد.
نزدیکش شدم و به نقطه ای که خیره شده بود با دقت نگاه کردم،نوشته شده بود: این هم می گذرد…
علت را پرسیدم:گفت:این دست خط من است،چند سال پیش در اینجا هیزم می فروختم..حالا صاحب چند کارخانه ام.
پرسیدم پس چرا دوباره به این جا برگشتی؟گفت آمدم تا باز بنویسم:این هم می گذرد…
گــــر به دولت برسی ، مست نگــردی مــــردی/
گــــر به ذلت برسی،پست نگـــردی مـــــردی/
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند/